یک روز کاربری یکی از مجریان حمله ور شده و او را هک می کنند و پس از تجاوز به حریم شخصی دیگران عکس هایش را منتشر کرده و برای جمع آوری لایک از ملت غیور و مثلا ناموس پرست درخواست ارسال لعنت و به اشتراک گذاری می کنند این هم از مسلمان بودنشان یکی بگوید به ما چه که کی چکار می کند ما همیشه برای دیگران قاضی خوبی هستیم اما یادمان می رود در خفا خودمان چه اشتباه هایی را که مرتکب نمی شویم.روز دیگر یکی را با دیگری پیوند می زنند چرا چون زن بوده و در افغانستان اگر زن یا دختری دستاورد اقتصادی داشته باشد و یا در اجتماع فعال باشد به دیده ی بد به وی می نگرند و به هر شکلی از اشکال شده باید به وی آسیب برسانند. ای ملت ناموس پرست آیا اگر پستی از خواهر، مادر یا زن خودتان منتشر شود اینگونه دست به دست می چرخانید؟ پس دم از ناموس پرستی نزنید. روز بعدی هم به لباس پوشیدن و الا ماشاالله دیگران کار دارند و مسلمان بودن و یا افغان بودن دیگران را زیر سوال می برند. روز دیگر هم یک لیست از مجریان به نام افرادی که ضد منافع ملی کار میکنند تهیه شده و دست به دست می چرخد و هزاران حرف و حدیث پوچ که هیچ فایده یی برای پیشرفت ذهنی و اجتماعی خودشان ندارد. خسته ام از اینهمه پسرفتگی اجتماعی و فرهنگ
ملت با هزاران چالش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سر خود را مثل کبک زیر برف کرده اند و خود را با چنین حرف ها صبح تا شب خود را مصروف می کنند بعدش هم توقع پیشرفت را هم دارند.
امروز وقتی قدردانی های رییس جمهور و وکلا را از عیسی خان دیدم خیلی خوشحال شدم اما یاد شیر زنی افتادم که با کشتن ده ها طالب هیچ یک از دولتمردان و مقام داران از وی قدردانی نکردند. ریزه گل زنی که همراه با خانواده اش با دل و جان در مقابل دشمن وطن جنگید. امروز بیشتر از همیشه دیوار بلند تبعیض جنسیتی در جامعه ی خود را احساس کردم
برگرفته از صفحه ی ساحل رحمانی
درد دل یک پناهجو افغان مقیم یکی ازکمپ های صوفیه بایتخت بلغارستان
نامش را ناصر میگوید ومسکونه اصلی ولسوالی تگاب ولایت کاپیسا است بنا بر شرایط سخت امنیتی وعدم اشتغال ازمدت بیشتر از ۷ ماه است که از خانه و کاشانه اش جبرا دور شده وخودرا تا بلغارستان رسانیده به امید آنکه بتواند دریکی از کشورهای اروپایی پناه گزیند، تعلیم و کار نموده ومصدرخدمت بخود خانواده و مردمش در آینده گردد. ولی این آرزو اش به یاس و نومیدی همراه شد.